لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
خرید سرویس چوب | 2 | 85 | mohsenporali |
چهارچوب فلزی درب ضد سرقت | 1 | 127 | mohsenporali |
اجزاء تشکیل دهنده اسکلت فلزی | 1 | 67 | mohsenporali |
کشتی کج(آشنایی با کشتی کج) | 1 | 570 | mohsenporali |
درب ضد سرقت بهتر است یا انواع حفاظ های خانگی؟ | 1 | 254 | elhamrezaii1369 |
نمایندگی بوتان منطقه 4 | 0 | 21 | amir14364 |
توانمندسازی یادگیری مشارکتی: راهنمای جامع سرور اختصاصی بیگ بلو باتن | 0 | 43 | reyhanehseo82 |