loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

داستان,داستانک,داستان عشقولانه,داستان پندآموز,داستان های پندآموز,داستان آموزنده,داستان های آموزنده,داستان شوهر فداکار,شوهرفداکار,شوهرصورت سوخته,شوهر به درد بخور

آخرین ارسال های انجمن

لایک

mahdi1374 بازدید : 1061 سه شنبه 30 دی 1393 : 10:39 ق.ظ نظرات (1)

 

همه چیز از یه لایک شروع شد
یه شب دلم گرفته بود
من نوشتم اون لایک کرد
اون نوشت من لایک کردم
هر دو درد داشتیم

... درد تنهایی

نوشته هامون به دلِ یکدیگر می نشست
شروع کردیم به کل
شبِ بعد
سر همون ساعت
و.....
روزها گذشت.
دیگر او یک اوی معمولی نبود
او تمام زندگی من بود
او پاره ای از وجودم شده بود
او سراسر آرزو و امید من شده بود..
گذشت و گذشت..
تاریخ تکرار شد
همین اتفاق دوباره افتاد
روزی او شعر نوشت
دیگری برایش لایک زد
گویی لایک اش خوشگل تر بود
خوش آب و رنگ تر بود
صفای دیگری داشت
اینجا بود که فهمیدم:..
دروغ بود هر چه میگفت...............
اوی من
با یک لایک آمد
و با یک لایک رفت...

ملا وشمع

naser بازدید : 946 یکشنبه 15 تیر 1393 : 22:24 ب.ظ نظرات (0)

در نزديكي ده ملا مكان مرتفعي بود كه شبها باد مي آمد و فوق العاده سرد مي شد. دوستان ملا گفتند: «ملا اگر بتواني يك شب تا صبح بدون آنكه از آتشي استفاده كني در آن تپه بماني، ما يك سور به تو مي دهيم و گرنه تو بايد يك مهماني مفصل به همه ما بدهي.»

داستان عاشقانه آرزو

naser بازدید : 1665 دوشنبه 11 آذر 1392 : 11:19 ق.ظ نظرات (0)

این بار میخوام داستان زندگی پسری که وسط عشق و هوس گیر کرده بود براتون بگم!! پسری با اسم مسیح از تهران بوده که دو دختر به اسم آرزو و محیا دوستش داشتن مسیح پسری خوش قیافه و خوش تیپ بود که هر دختری با دیدنش بهش توجه میکرد و تو ذهن خودش دوست داشت با پسری مثل مسیح دوست باشه و باهاش ازدواج کنه

داستان عاشقانه

naser بازدید : 1072 دوشنبه 11 آذر 1392 : 11:13 ق.ظ نظرات (0)

هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می اورد.یه زندگی پر از مهر و محبت.تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیل زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا اخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون اغاز کردن.

داستان عاشقانه پیرمرد وپیر زن

naser بازدید : 1345 شنبه 01 تیر 1392 : 19:12 ب.ظ نظرات (0)

پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به

همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او

زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان

رساندند.

به ادامه مطلب بروید

داستان عشق

naser بازدید : 1239 دوشنبه 02 مرداد 1391 : 12:16 ب.ظ نظرات (1)

داستان آموزنده

پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیل را پرسیدند.
پیرمرد گفت...

داستان عاشقانه تاجر

naser بازدید : 1648 شنبه 10 تیر 1391 : 0:47 ق.ظ نظرات (0)

در قصبه ولادیمیر تاجر جوانی به نام «دیمیتریج آکسیونوف» زندگی می‌کرد. این تاجر مالک دو مغازه و یک خانه بود.
آکسیونوف جوانی بود زیبا، دارای موهای بسیار قشنگ مجعد، خیلی با نشاط و زنده‌دل؛ و مخصوصاً آواز بسیار دلکشی داشت.
یکی از روزهای تابستان به زن خود اطلاع داد که باید برای فروش مال‌التجاره خود به شهر مجاور مسافرت نماید، ولی زنش اصرار می‌کرد که در آن روز بخصوص از مسافرت خودداری کند زیرا شب خواب دیده است که موهای قشنگ شوهرش خاکستری شده و دیگر از آن حلقه‌های زیبا اثری نیست.
ولی آکسیونوف خندید و گفت: عزیزم خواب تو درست نیست و من پس از فروش اجناس خود سوغاتی بسیار خوبی برای تو خواهم آورد.

داستان عاشقانه سکوت

naser بازدید : 1569 شنبه 10 تیر 1391 : 0:43 ق.ظ نظرات (0)

چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشيد روی دکمه های پيانو .
صدای موسيقی فضای کوچيک کافی شاپ رو پر کرد .
روحش با صدای آروم و دلنواز موسيقی , موسيقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .
مثه يه آدم عاشق , يه ديوونه , همه وجودش توی نت های موسيقی خلاصه می شد .
هيچ کس اونو نمی ديد .

داستان آموزنده

naser بازدید : 1237 یکشنبه 14 خرداد 1391 : 18:50 ب.ظ نظرات (1)

چند روزی به آمدن عید مانده بود.تصاویر بسیارزیبای عاشقانه

بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت

 

 

 

 

زوج عاشق

naser بازدید : 3409 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 : 20:53 ب.ظ نظرات (2)

زوجی که دیوانه وار عاشق هم بودند

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و ...

نظرجالب ریاضیدان درمورد زن ومرد

naser بازدید : 1618 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 : 1:00 ق.ظ نظرات (0)

روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند.

جواب داد:....


اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10....

 

شوهرفداکار

naser بازدید : 1305 یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 : 0:36 ق.ظ نظرات (0)


شیوانا جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.
زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: «اى کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردى بودند.
شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد....

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 55
  • تعداد اعضا : 2118
  • آی پی امروز : 367
  • آی پی دیروز : 271
  • بازدید امروز : 740
  • باردید دیروز : 594
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,393
  • بازدید ماه : 22,053
  • بازدید سال : 295,075
  • بازدید کلی : 7,374,768