loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

داستان,داستانک,داستان آموزنده,داستان پندآموز,داستان عبرت انگیز,داستان جالب

آخرین ارسال های انجمن

فرشته ها(داستان آموزنده)

naser بازدید : 1270 سه شنبه 09 خرداد 1391 : 11:11 ق.ظ نظرات (0)

دو فرشته مسافر، براي گذراندن شب،

در خانه يک خانواده ثروتمند فرود آمدند.
اين خانواده رفتار نا مناسبي داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند.

بلکه زير زمين سرد خانه را در اختيار آنها گذاشتند.فرشته پير در ديوار زير زمين شکافي ديد و آن را تعمير کرد.

وقتي فرشته جوان از او پرسيد چرا چنين کار را کرده، پاسخ داد(( همه امور بدان گونه که مي نمايند، نيستند!))

 

فقرواقعی!!!

naser بازدید : 1528 جمعه 22 اردیبهشت 1391 : 13:35 ب.ظ نظرات (2)

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....

 

زوج عاشق

naser بازدید : 3411 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 : 20:53 ب.ظ نظرات (2)

زوجی که دیوانه وار عاشق هم بودند

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و ...

بزرگ مرد!!!

naser بازدید : 1324 شنبه 09 اردیبهشت 1391 : 1:23 ق.ظ نظرات (2)

روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.


پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به ...

لبخنددلنشین

naser بازدید : 1292 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 : 15:08 ب.ظ نظرات (0)

در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.
 هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد.
 او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.
 شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد …

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 147
  • تعداد اعضا : 2118
  • آی پی امروز : 369
  • آی پی دیروز : 168
  • بازدید امروز : 1,202
  • باردید دیروز : 227
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,712
  • بازدید ماه : 24,372
  • بازدید سال : 297,394
  • بازدید کلی : 7,377,087