loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

اون توي يه كار عالي وارد شد و خيلي سريع پيشرفت كرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توي يه شركت بزرگ استخدام شد و پله هاي ترقي رو سريع بالا رفت و حالا شده معاون رئيس شركت. پسرم انقدر پولدار شده كه ح

آخرین ارسال های انجمن

داستان طنزچهار دوست

tohi0098 بازدید : 1529 چهارشنبه 23 فروردین 1391 : 16:41 ب.ظ نظرات (1)

چهار تا دوست كه ۱۵ سال بود همديگه رو نديده بودند توي يه مهموني همديگه رو مي بينن و شروع مي كنن در مورد زندگي هاشون براي همديگه تعريف كنن

. بعد از يه مدت يكي از اونا بلند ميشه ميره دستشويي.

سه تاي ديگه صحبت رو مي كشونن به تعريف از فرزندانشون...

اولي: پسر من باعث افتخار و خوشحالي منه.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 103
  • تعداد اعضا : 2118
  • آی پی امروز : 385
  • آی پی دیروز : 379
  • بازدید امروز : 982
  • باردید دیروز : 686
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,668
  • بازدید ماه : 1,668
  • بازدید سال : 300,225
  • بازدید کلی : 7,379,918