6304m
![](http://s2.picofile.com/file/7351847311/karbar_m.png)
ارسالها : | 4 |
عضويت : | 26 /11 /1390 |
محل زندگي : | بجنورد |
یاهو : | fateme_akrami43 |
تشکر شده : | 4 |
|
ابر و ابریشم و عشق
هزارو یک اسم داری و من از آن همه لطیف را دوست تر دارم که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم خوب یادم هست از بهشت که آمدم تنم از نور بود و پروبالم از نسیم بس که لطیف بودم توی مشت دنیا جا نمیشدم اما زمین تیره بود کدر بود سفت بود و سخت .دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش آغشته شد و من هر روز قطره قطره تیره تر شدم و ذره ذره سخت تر.من سنگ شدم و سد و دیوار .دیگر نور از من نمی گذرد دیگر آب از من عبور نمی کند روح در من روان نیست و جان جریان ندارد.حالا تنها یادگاری ام از بهشت و از لطافتش چند قطره اشک است که گوشه ی دلم پنهانش کرده ام گریه نمیکنم تا تمام نشود می ترسم بعد از آن از چشم هایم سنگ ریزه ببارد.
|
|
سه شنبه 16 اسفند 1390 - 19:14 |
|