ابر و ابریشم و عشق
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
ابر و ابریشم و عشق
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیمطالب جالبابر و ابریشم و عشق

تعداد بازدید : 402
نویسنده پیام
6304m آفلاین


ارسال‌ها : 4
عضويت : 26 /11 /1390
محل زندگي : بجنورد
یاهو : fateme_akrami43
تشکر شده : 4
ابر و ابریشم و عشق

هزارو یک اسم داری و من از آن همه لطیف را دوست تر دارم که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم خوب یادم هست از بهشت که آمدم تنم از نور بود و پروبالم از نسیم بس که لطیف بودم توی مشت دنیا جا نمیشدم اما زمین تیره بود

کدر بود سفت بود و سخت .دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش آغشته شد و من هر روز قطره قطره تیره تر شدم و ذره ذره سخت تر.من سنگ شدم و سد و دیوار .دیگر نور از من نمی گذرد دیگر آب از من عبور نمی کند روح در من روان نیست و جان جریان ندارد.حالا تنها یادگاری ام از بهشت و از لطافتش چند قطره اشک است که گوشه ی دلم پنهانش کرده ام گریه نمیکنم تا تمام نشود می ترسم بعد از آن از چشم هایم سنگ ریزه ببارد.


سه شنبه 16 اسفند 1390 - 19:14
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 2 کاربر از 6304m به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: naser72 & hosein0533 &

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ