mano zanamo mosaferat
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
mano zanamo mosaferat
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیآموزش طراحی و گرافیک mano zanamo mosaferat

تعداد بازدید : 585
نویسنده پیام
aradmadadi آفلاین


ارسال‌ها : 41
عضويت : 3 /2 /1391
سن : 24
تشکر شده : 13
mano zanamo mosaferat

تو اتوبان مشهد-باغچه داشتم ماشين رو با 180 تا گاز ميدادم...يه دفعه خوردم به کمين پليس... تابلو زد که بزن کنار و دلم ريخت تو شکمم..آخه شنيده بودم بيشتر از 140 ميبرن پارکينگ..از تو آينه ديدم افسره داره مياد.. به خانمم گفتم حالا چکار کنيم... گفت: يه جوري سر ته شو هم بيار..حالا بعد عمري اومديم مسافرت.به سرم زد اداي کرولال ها رو در بيارم... شيشه رو دادم پايين..افسر:آقا چه خبره؟؟کجا با اين عجله؟

من:اووممممم.مممم.. موم...اووممم

افسر:شما معلول هستين؟

من:با اشاره گفتم...اوممم... مي شنوم ولي نمي تونم حرف بزنم

افسره ديدم دلش سوخت...گفت مي دونيد الان جريمتون 100 هزار تومنه و بايد هم برين پارکينگ؟

من:اوووومممممم .مممو اوم.(يعني جون ما ببخشيد..به من رحم کنيد..حواسم نبود) افسر:خب براتون 14000 تومن مي نويسم...ولي خواهش ميکنم بيشتر دقت کنيد...

در تمام اين مدت خانمم از زور خنده شالشو انداخته بود رو صورتش و داشت به زور مي خنديد..در اين حين ..پسر 3 سالم هي داشت به اين پخش سي دي ور مي رفت و اعصابم رو خورد کرده بود..

افسره همينجور که داشت جريمه رو مي نوشت..يه دفعه زدم پشت دست بچم و گفتم: بشين ديگه پدر سگ ! ديگه روم نشد تو چشم افسره نگاه کنم.. گفت: عجب...لطفا تشريف بيارين پايين...

هرچي گفتم: سرکار ببخشيد... مي خواستم خستگي تون در بره...فکر نمي کردم باور کنيد.. فايده نداشت منو برد پيش سرهنگه داخل ماشين و اونم کلي خنديد... خلاصه بعد کلي التماس برام 100000 تومن جريمه نوشت ولي بخاطر اينکه خستگي شون رفع شده بود نذاشت برم پارکينگ..در هر حال فکر کنم آه دل پسرم منو گرفت..وگرنه منو اونقدر جريمه نمي کرد..

بقول اون لاک پشته: لعنت بر دهاني که بي موقع باز شود...


سه شنبه 13 تیر 1391 - 19:53
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ